نبودن هدف در زندگی باعث سر درگمی در مسیر داه ِل

 انسان ناخواسته به صورت پیاپی باعث به وجود امدن مشکلاتی  ناخواسته در مسیر و هدف زندگی خود میشه و طوری میشه و باعث بی  ثباتی افکار در انجام مراحل مسیر و رسیدن به هدف خود می شود ناگاهی انسان به چند شاخه تقسم می شود که اصلی ترین شاخه همین ثبات قاطع در انجام و فرامین تکمیلی افگاد. به زندکی خود می شود و باعث ویرانی و نابودی خودش میشه اما در همین مرحله که بر سر پوش گذاشتن  به اشتباه خود بشه و همه دیگران رو به عنوان صدی در ناکامی رسیدن به هدف خود  مورد قضاوت قرار می ده اما تا جایی این مسعله ادامه  دارد که توان خودش پایین تر از دیگران باشد  و در صدد  پیدا کردن کسی که تمام این مشکلات رو له اون نسبت بده که اینجا عامیانه می گیم که مرغ همسایه غاز و  به هر ترتیبی هست از این موضوع به سود خودش استفاده می کنه می دونه داره سر خودش کلاه می زاره و می دونه که به خودش اسیب می زنه اما بخاطر قارنشیت روحی که داره از ادامه افتراح دست بر نمی داره و حالا اگه برعکس این موضوع صادق باشه تمام عوامل موفقیت رو توی خودش خلاصه می کنه و عومل موفقیت خودش  رو افکار و پشتکار و هوش سر شار خودش از در ک مسیر هدف عنوان می کنه و به نحوی خود رو در عین خالی بودن انسانی موفق و پیروز در تمام مراحل کاری می دونه  و این باعث میشه که رفته رفته لگام زندگی از دستش خارج بشه و هم به خودش اسیب برسونه و هم به دیگران و